3 کیلو و 2 تومن...؟!
دیروز تازه از تهران برگشتیم گلم. نامزدی دختر دایی پریسا بود که کلی هم بهمون خوش گذشت و فامیل رو بعد از مدتها دیدیم. چقدر تو این مراسم رقصیدی بماند و اینکه تنها بچه ای بودی که تا آخر مراسم بین دست و پای آدم بزرگا دووم آوردی و کم نیاوردی.خلاصه تو این سفر هم مثل همیشه کلی شیرین زبونی کردی و بوس شکلاتی و نقلی دادی( شکلاتی یعنی لب تو لب که برای افراد درجه 1 و فقط خانواده است و نقلی برای سایرین که بوسیدن گونه است).
یه شب هم خونه دایی رسول اینا دعوت بودیم که کلی خوش گذشت و بازی کردیم.تو هم با دوربین از همه عکس می گرفتی، استعداد خاصی تو عکاسی داری گلم که حتما نمونه کاراتو تو وبلاگت می ذارم.منم یه عکس خوشگل از تو و داداش مهدی گرفتم که اینجا گذاشتم.
راستی دیروز رفتی ایستادی کنار استیکری که برای اندازه گیری قدت تو اتاقت چسبوندم و می گی مامان بگو قدم چقدر شده؟ منم با خوشحالی گفتم وااااای، اگه گفتی چقدر شدی و تو هم گفتی:" 3 کیلو و 2 تومن" واحد جدیده دیگه.
بشکونش= بشنگونش
می شکنه= می شنگه